«شب طلایی» جنبههای نمادین دارد ولی نه با رنگ و بوی سیاسی!
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۲۸۴۵۷
یوسف حاتمیکیا در اولین تجربه کارگردانیاش سراغ فیلمی با موضوع پیچیده، پربازیگر و پرتنش رفته است و ماجرایی معمایی را در یک فضای بسته تعریف میکند. با یک اتفاق بین یک خانواده اصیل سنتی اختلافاتی میافتد و طی آن افراد خانواده در ورطه سوءظن و بدبینی قرار میگیرند.
روزنامه ایران: حاتمیکیا «شب طلایی» را به مادران این سرزمین تقدیم کرده است؛ فیلمی که در بخشهایی به تمرکز بر مادر خانواده که کانون عاطفی جمع است میرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایده اصلی داستان فیلم شما گم شدن شیئی ارزشمند در یک خانواده است. چرا این ایده برایتان پرکشش بود و به سراغ آن رفتید؟ بارها اعلام کردهاید که بر مبنای یک پرسش اساسی که «قرار است چه حرفی در فیلم بزنید یا چه حرفی برای گفتن دارید» وارد دنیای فیلم میشوید. میخواهم بدانم از همان ابتدا پاسختان به این پرسش مشخص بود؟ یعنی همان پیامی که از ابتدای فیلم و با پاره شدن نخی که مادر برای حفظ شاخههای گلدانش بسته به مخاطب داده میشود؟
مواجهه اولیه من با هر ایدهای همزمان از دو جنبه است؛ اول اینکه باید بفهمم درون آن ایده چه حرفی وجود دارد و من چگونه میتوانم آن را بازگو کنم. قدم بعدی هم انتخاب ژانری است که ایده مورد نظر را میتوان در آن، ساختار بخشید. داستان «شب طلایی» ساده و البته سرراست است. شمش طلایی در خانه مادربزرگ گم میشود و همه خانواده بهدنبال آن هستند ولی جهت قطب نما آدرس را اشتباه نشان میدهد. از همین یک خط میتوان به ژانر معمایی فیلم که از ژانرهای مورد علاقهام است پی برد؛ اما حرفی که داشتم درست در همین یک خط نهفته بود. من، خود مادربزرگ را، شمش طلای اصلی میدیدم که خانواده آن را گم کرده است. همین موضوع، سؤال بزرگ بعدی را در ذهنم شکل داد. چه شده است که قطبنما جهت درست را نشان نمیدهد؟ من جواب این سؤال را درون آداب و رسوم و سنتهایی پیدا کردم که مادربزرگ طبق الگوی آن حرکت میکند. چیزی که اگر هر فردی در خانواده سنتی ایرانی زیست کرده باشد به اشکال مختلف با آن روبهرو شده است؛ حفظ اعضای خانواده در کنار هم با تمام قوا. مادربزرگ از سر مهر و عاطفهاش با همه وجود این دستورالعمل را اجرا میکند اما متوجه نیست که همین باعث میشود هیچگاه اختلافات بین اعضای خانواده حل نشود. آنها برای حفظ ظاهر به هم لبخند میزنند اما به محض بروز یک چالش همه اختلافات پنهان، بروز پیدا میکند. نمای آغازین فیلم برایم تمثیل همین حرف بود، پلانی که مادربزرگ در آن مشغول رسیدگی به گلدانی است که همه شاخههایش با نخهایی به بدنه اصلی وصل شده.
از دلیل مطرح شدن این نگاه در زمانه و جامعه امروز بگویید.
دلیل مطرح کردن این موضوع، نگرانی من از روند جامعهای است که فراموش کرده راه حل مشکلات را باید درون خانواده جستوجو کند.
عموماً وقتی صحبت از خانه و خانواده میشود تحلیلهای سینمایی جنبه تمثیلی پیدا میکند؛ به این معنا که خیلیها آن را بازتابی از حال و هوای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه میدانند. با چنین قرائتهایی از فیلم موافق هستید؟
هیچ فیلمی وجود ندارد که وجه تمثیلی و نمادین نداشته باشد. این یکی از عناصر ذاتی سینما است اما روش بیانش میتواند آن را عیان یا پنهان کند. فیلم «شب طلایی» هم طبیعتاً جنبههای نمادین دارد ولی نه با رنگ و بوی سیاسی! من مسأله را جدیتر از آن میدانم. مخاطب حرف من خودمان هستیم؛ افراد جامعهای که هر یک از خانوادهای برخاستهاند و هر کدام به نوعی متعلق به سنت خانوادگی خود هستند.
با این نگاه آیا میتوان شخصیت محوری فیلم یعنی مادر خانواده را نمادی از کانون همبستگی اجتماع عنوان کرد که بیاعتنایی به آن باعث فروپاشی جامعه شده است؟ وجود چنین نگاهی به مادر و تلاش او برای رفع بحران، این پایانبندی خیلی تلخ نیست؟
به نظرم هنرمند یک دیدهبان است. او مخاطرات را میبیند و گزارش میکند. طبیعتاً در نحوه بیانِ هشدار، یک تندی وجود دارد تا توجه مخاطب را جلب کند و به جانش بنشیند. این نوع بیان را مثل فریادی در میان هیاهوی جامعه بدانید که امیدوارم شنیده شود.
از همان روزهایی که فیلم در جشنواره به نمایش درآمد بسیاری از منتقدان این موضوع را مطرح میکردند که فیلم هیچ نسبتی با سینمای ابراهیم حاتمیکیا ندارد و اساساً با جهانبینی اومتفاوت است. به نظر میرسد آگاهانه تلاش کردهاید تا تمایز سینماییتان را از این طریق تعریف کنید. اما از سوی دیگر برخی روایت معمایی داستان و ایجاد بحران بواسطه وقوع اتفاقی در یک جمع شاد و تبدیل آن به یک فضای ملتهب را منطبق بر الگوی سالهای اخیر سینمای فرهادی عنوان میکنند. پاسخ شما به چنین مقایسههایی چیست؟
من داستانی را به تصویر کشیدهام که حرف و دغدغهام بوده است. نه بهدنبال فاصله گرفتن از سینمای پدر بودم و نه در پی نزدیکی به زبان فیلمسازی دیگر. اگر در سطح جهانی هم به موضوع نگاه کنید در هر ژانری نامهای شناخته شدهای را میشنوید که در برههای از زمان بر فراز قله آن قرار میگیرند؛ به طوری که اگر شما به آن ژانر پا بگذارید ناخودآگاه با آن فیلمساز مقایسه میشوید. برای من هیچ وقت، فرم معیار نبوده و شکلگیری فرم برایم بر مبنای محتوایی است که میخواهم به آن بپردازم.
قصه گفتن در فضای بسته و محدود و همراه کردن مخاطب با آن کار دشواری است. البته شما این فقدان تنوع لوکیشن را با نوع شخصیتپردازی، تنوع و تغییرِ نما در فضای خانه و خرده روایتهایی که هر کدام بر التهاب قصه میافزاید و به آن ریتم مناسبی میدهد جبران کردهاید. با وجود تمام تمایزهایی که میان سینمای شما و پدر وجود دارد ساختن فیلمی در یک فضای بسته و با حضور چند شخصیت که هر کدام در جایگاه شغلی، سنی و فرهنگی متفاوتی قرار دارند ناخودآگاه یادآور نمونه درخشان این دست آثار یعنی «آژانس شیشهای» و «ارتفاع پست» است. چقدر از فضای این دو فیلم الهام گرفتهاید؟
این دو اثر نمونههای به یادماندنی هستند از روایت یک داستان ملتهب در درون فضای بسته، آن هم بدون اینکه لحظهای مخاطب را به ورطه خستگی بکشانند. این فیلمها بدون شک درون حافظه تصویری من نقش بستهاند و جدای از محتوا، به لحاظ روایی و دکوپاژ درخشاناند. اما اگر سؤالتان این باشد که کدام یک از فیلمهای ایرانی الهامبخش من بودهاند، از دو فیلم محبوبم یعنی «یک حبه قند» و «مهمان مامان» یاد خواهم کرد. دغدغه اصلی من شکلگیری خانوادهای بود که مخاطب آن را باور کند و این دو فیلم الگوهای موفقی در خلق یک خانواده اصیل ایرانی بودند.
همزمان با پیشبرد داستان، تلاش کردهاید پرسوناژهای پرتعداد و نسبتهایشان را به ما معرفی کنید. آیا قبول دارید که این تعدد شخصیتها باعث شده برخی از آنها حتی تا انتهای داستان تاحدی برای مخاطب ناشناخته بمانند؟
بله، این موضوع را میپذیرم. البته دلیل آن حذفیات مرحله تدوین بوده که برای حفظ تمپو و ریتم فیلم اتفاق افتاده است. اما فیلم شب طلایی در مورد یک کاراکتر خاص نیست و همه آنها در کنار هم یک کل واحد را با محوریت مادر شکل میدهند. تمام دغدغهام این بوده که همه کاراکترها کنشگر و دراماتیزه شده باشند و شما بهعنوان مخاطب نتوانید داستان فیلم را بدون آنها تصور کنید.
با توجه به دغدغههای شما برای ساخت فیلم «شب طلایی» و البته چهار فیلمنامه پیش از آن که امکان ساخت آنها فراهم نشده است، اگر همین امروز فرصت و شرایط ساخت فیلم بعدیتان فراهم شود سراغ چه موضوعی میروید؟
در این روزها تمام فکرم درگیر نمایش «شب طلایی» بوده که امیدوارم مخاطبان فیلم، ناراضی از سالن سینما بیرون نروند. از آنها ممنونم که با این گرانیهای کمرشکن هنوز به سالن سینما میروند و چراغ آن را روشن نگه میدارند.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: حاتمی کیا فضای بسته شب طلایی دو فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۲۸۴۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علت استعفای سرمربی خوشه طلایی مشخص شد
به گزارش "ورزش سه"، خوشه طلایی ساوه که در فاصله 5 هفته مانده به پایان فصل با 16 امتیاز در آخرین رده لیگ یک حضور دارد، بعد از چندین هفته با تساوی مقابل آریو اسلامشهر بالاخره یک امتیاز گرفت اما بعد از همین بازی با استعفای سرمربی خود یعنی محمد حسینی مواجه شد. حسینی که درباره این بازی به خبرنگار ما گفت: تیم حدود 8 هفته بود که همه بازیها را باخته بود و حتی گل زده هم نداشت. بزرگترین کاری که قبل از بازی با آریو اسلامشهر انجام دادیم این بود که تیم را به لحاظ روحی و روانی آماده کردیم. در واقع یک تیم مرده را مجددا احیا کردیم و بعد به مصاف آریو رفتیم. مقابل این تیم که رده ششم جدول بود بازی خیلی خوبی ارائه دادیم و حتی اعضای تیم آریو خودشان اذعان کردند که ما در حد یک تیم رده بالای جدول بازی کردهایم.
وی در همین باره ادامه داد: با وجود اینکه میتوانستیم با اختلاف چند گل برنده این بازی شویم اما در نهایت مساوی کردیم ولی همین یک امتیاز هم انگیزه و امید را در تیم به جریان انداخت. حالا که تیم بعد از مدتها امتیاز گرفته همقسم شدیم که مقابل چادرملو که دوم جدول است برنده شویم.
حسینی در خصوص علت استعفایش توضیح داد: مسئولان باشگاه هم از بازی این هفته رضایت داشتند و بعد بازی به بچهها قول پرداخت درصدی از قرارداد را دادند اما ظاهرا بعدا نظرشان عوض شد و تصمیم گرفتند فعلا پولی پرداخت نشود. این موضوع درصد ذهنی بازیکنان را به صفر رساند. وقتی از مالک باشگاه پیگیری کردم معلوم شد به ایشان اینطور مشورت دادهاند که تیمهای رده پنجم و ششم پولی به بازیکنان ندادهاند و به صلاح نیست که ما هم پرداختی داشته باشیم. منتها حرف من این بود که حالا که تیم انگیزه گرفته ولو مبلغ کم به حساب بازیکنان واریز شود اما نظر من را نپذیرفتند. وقتی دیدم وضعیت تیمی غرق در بحران را کمی بهبود بخشیدیم اما باز هم حمایت لازم انجام نمیشود به این نتیجه رسیدم که امکان ادامه همکاری وجود ندارد و استعفا دادم. با همه مشکلات جنگیدیم اما باز هم به نقطه اول برگشتیم.
سرمربی مستعفی خوشه طلایی در پایان گفت: احساس میکنم مدیران خوشه طلایی قصدی برای ادامه تیمداری ندارند. برای ما همه این است که طی یک هفته اتفاقات بزرگی را رقم زدیم. یعنی تیمی که به دلیل مشکلات فراوانش همدل نبودند را متحد کردیم. این تنها نقطه رضایت من از مدتی است که در خوشه طلایی حضور داشتم.
گفتنی است خوشه طلایی که قرار بود در پنجره تابستانی توسط پرویزی مالک باشگاه امتیازش به چوکای تالش و سپس اردبیل واگذار شود، درنهایت مثل همیشه با مدیریت خودش وارد مسابقات شد. کار فنی تیم با وحید کلهر شروع شد و سپس فرشاد کرمی کار را برعهده گرفت. پس از کرمی حضور خسرو حیدری سر و صدا کرد که بازیکن سابق استقلال هم به دلیل ادامه مشکلات مالی با وجود انتقال تیم به مشهد از هدایت تیم کنار کشید. پس از خسرو سه بازی هم ایمان رزاقی راد سرمربی تیم بود و درنهایت نوبت به محمدحسینی رسید که حضور او هم بیش از چند مسابقه به طول نینجامید.